ایرانیان از دیرباز با پرپایی آیینها و جشنهای گوناگون به عنوان ملتی کهن و شاد در بستر تاریخ شناخته شدهاند. جشن چهارشنبهسوری یکی از کهنترین آیینهای ایران باستان است که تا به امروز توانسته بخشی از هویت ملیمیهنی سرزمین ما را تشکیل دهد. جشنی پاک که در غروب آخرین روز سهشنبه سال در اسفندماه تا حوالی بامداد چهارشنبه برگزار میشود. در واقع جشنچهارشنبهسوری نخستین جشن از آیینهایی ایرانی است که در واپسین روزهای زمستان و در آستانهی فرا رسیدن نوروز انجام میشود. بسیاری از پژوهشگران حوزهی تاریخ و اسطوره بر این باروند که وجه تسمیه واژه چهارشنبه سوری از «سور» یا «sur» در زبان پهلوی میآید که به معنای سرخ است، و این مفهوم را در پی دارد که این جشن، جشن برافروختن آتش سرخ است.
ایرانیان باستان بر این باور بودند که چهارشنبهسوری جشن استقبال از بازگشت ارواحِ درگذشتگان به خانههایشان بوده است؛ ایرانیان به سبب آن که ارواح بتوانند به آسانی خانههای خویشان خود را پیدا کنند، بر پشتبامهایشان آتش روشن میکردند. از طرفی هم آتشافروزی در روزهای آخر سال برای کاهیدن سرما و همچنین استقبال از رسیدن بهار انجام میشده است. اما استاد دکتر محمدجعفر یاحقی، جشن چهارشنبهسوری را یادگاری از گذر سیاوش از آتش برای اثبات بیگناهیش میداند. و در نظر استاد دکتر مهراد بهار هم، جشن چهارشنبهسوری جشن گرم کردن زمین و بازمانده از آیینی قدیمی است که حتی در متنهای مانوی نیز آمده و از آن یاد شده است.
آیینهای چهارشنبهسوری
آتشافروزی:
معمولا سه بوته خار برای دست و پا کردن آتش مهیا میشود که هر کدام نمادی از گفتار، پندار و کردار نیک است. افراد با دوستان و خویشان و آشنایان خود در گرداگرد آتش حلقه میزنند و سرود میخوانند و شادمانی میکنند و به نوبت از روی بوتههای آتش میپرند تا سرخرویی آتش از آنها شود و زردی رخسارهشان در آتش سوزانده شود تا تضمین سلامت جسم و روانشان در سال نوی پیشرو باشد.
قاشق زنی:
این رسم نمادین به آمدن ارواح گرسنه و تشنه مربوط میشود؛ در این رسم فرد قاشقزن چهره خود را به عنوان سمبلی از بیچهرگی ارواح میپوشاند و با کاسه و قاشقی به سراغ خانههای همسایهها میرود و آنقدر قاشق را در بر پشت کاسهی خود میکوبد تا مشتلق دریافت کند. همسایهها هم معمولا برای استقبال از او در کاسهاش خوراکیها و تنقلات شب عید را میریزند.
فال گوش ایستادن:
رسم بر این است تا زنان چادر بر سر بر تقاطع گذری بایستاند و گفتو گوی اولین رهگذران را فال بگیرند، اگر گفتوگویشان خوشایند بود شنونده به نیت و آرزوی دلاش خواهد رسید، و اگر گفتوگوی رهگذران ناخوشایند بود مراد دل شنونده حاصل نخواهد شد و فالاش بد آمده است.
کوزهشکنی:
باوری کهن در میان ایرانیان باستان وجود داشت که حاکی از بد شگونی کوزه بود. آنها باور داشتند که کوزها اگر بیش از چند سال در خانه بمانند با خود مرض و بدبختی میآورند و باید حتما شکسته شوند تا طلسم نامرادیها از خانهها بیرون برود. اما در واقع ریشه انجام این باور در نظر پژوهشگران بر این است که رسم کوزهشکنی در سهشنبه آخر سال یادآور پاکیزگی و بهداشت است، چرا که در زمانهای گذشته ظروف سفالی به سبب نداشتن لعاب قابل شستشو نبودند و همین امر باعث میشد تا ظرف سفالی بعد از مدتی چرک و آلوده شود و استفاده از آن منجر به بروز انواع بیماریها شود. ایرانیان در جشن چهارشنبهسوری کوزههای سفالی خود را که در یکسال گذشته از آنها استفاده مدام کردند بودند، از بالای بام خانههایشان به زمین پرتاب میکردند تا درد و بیماری از خانهشان در سال آینده به دور بماند.
شال اندازی:
یکی دیگر از رسوم جالب جشن چهارشنبهسوری آیین شال اندازی است که هنوز هم در برخی از مناطق روستایی ایران انجام میشود.
جوانان روستا با گره زدن چندین دستمال حریر رنگی، ریسمانی بلند درست میکنند و آن را از راهپله یا دودکش خانهها به داخل میفرستند و با صدای سرفهایی صاحبحانه را که از قبل منتظر چنین اتفاقی بوده با خبر میکنند، صاحبخانه هم در پاسخ مشتلقی، تحفهایی یا چیزی که در اغلب موارد نان به نشانهی نعمت، انار به نشانهی کثرت فرزند، گردو به نشانه افزایش عمر و… است را بر پر شال گره میزند و با تکان دادن شال، شالانداز را باخبر میسازد که هدیهی سوری آماده است.
سخنآخر:
جشن و پایکوبی در آیینها و فرهنگ ایرانی جایگاهی با ارزش دارد. در واقع ایرانیان باستان با برپایی جشنها سعی بر آن داشتند تا نعمتهای زندگی را ارج بگذارند و پیوسته لحظههای تاریخ خود را با طبیعت و زمین پیوند بزنند.
ما نیز بر این باور نیاکانمان درود میفرستیم و با زنده نگه داشتن این آیینها، پیشینهی تاریخ سرزمینمان را پاس میداریم.