در این مقاله به بررسی مهارت حل مسئله به عنوان دومین مهارتی که میتواند به ما در پیشگیری یا مواجههی موثر با مسائل پیشرو کمک کند، خواهیم پرداخت.
بدون شک همه ما در طی زندگی با مشکلات زیادی مواجه میشویم، اما گاه این مشکلات برای ما تبدیل به مسئله میشوند و اهمیت پیدا کردن راه حل برای مسئلهی پیش آمده به امری ضروری تبدیل میشود.
فرض کنید شما شغلی ندارید و یا از کاری که تا حدی درآمدزا باشد بیبهرهاید و یکی از افراد خانواده تا یافتن شغل مناسب به شما کمک مالی میکند، اما فرد مورد نظر خود دچار مشکل میشود و بنابراین اعلام میکند که دیگر امکان کمک مالی به شما را ندارد؛ در این مرحله مشکل بیکاری برای شما به مسئلهای دشوار تبدیل میشود که میتواند توان شما را به چالش بکشد، در این مرحله با خود میاندیشید که چه باید کرد؟
ممکن است واکنشهای شما به مسئله مورد نظر یکی از واکنشهای ناکارآمد زیر باشد، به این ترتیب که :
- چرا من شانس ندارم؛ فلان شخص تواناییهای من را ندارد، اما شغل دارد!
- چرا از اول به من نگفت که همیشه نمیتواند به من کمک مالی کند؟
- چقدر من ناتوانم که تا الان نتوانستهام برای خودم شغلی داشته باشم.
بدون تردید جملات بالا و تفکر پشت آن، نه تنها هیچ کمکی به حل مسئله نمیکند، بلکه احساسات منفی شما را نسبت به خود و نسبت به دیگران نیز افزایش میدهد، بنابراین برای حل مسئلهی پیش آمده در مثال بالا که به عنوان نمونه مطرح شد، باید مراحل زیر مورد نظر قرار گیرد:
مراحل لازم برای یافتن راه حل مسئله
۱: پذیرش این که مسئلهای پیش آمده است باید حل شود.
۲: تعریف مسئله به صورت واقعبینانه و نه به شکل برداشت فردی یا نداشتن درکی درست از آن.
۳: شناسایی عوامل ایجاد کننده مشکل.
۴: بررسی واقعبینانه نقش فرد در تولید مشکل و یا در تداوم مشکل.
۵: بررسی و توجه به تمامی راهحلهایی که به ذهن خطور میکند .
۶: انتخاب و تصمیمگیری برای یافتن بهترین راهحل پس از بررسی در مرحلهی پیشین.
۷: اجرایی کردن و عملی کردن راه حل انتخابی.
۸: بررسی و ارزیابی راه حل انتخابی پس از عملی کردن آن.
بررسی تفصیلی مراحل حل مسئله
در ابتدای امر ما باید بپذیریم که مشکل و مسئلهیی دشوار برای ما رخ داده است؛ بنابراین لازم است با مسئولیتپذیری نسبت به حل آن اقدام کنیم و سعی نکنیم با انکار آن، مشکل را به حال خود رها کنیم، البته باید توجه کنیم که بخشی از مشکلات زندگی به مرور زمان و با شکیبایی ما حل میشوند. بخشی دیگر ممکن است اساسا راه حلی نداشته باشند مانند زمان مرگ یک عزیز و بخش دیگری از مشکلات با درایت و مشورت با متخصصین حل خواهند شد ، مهارت حل مسیله مربوط به بخش پایانی موارد سه گانه بالاست.
وقتی ما پذیرفتیم که مشکلی ایجاد شده است و باید راهکاری برای آن بیابیم، در مرحله بعد لازم است مشکل را به صورت دقیق و واقع بینانه برای خود تعریف کنیم.
برای بهبود تمرکز بر حل مسئله میتوان موارد را روی کاغذ یادداشت کرد.
برای داشتن تعریف دقیقی از مشکل پیش آمده باید به این که مشکل چه وقت، چگونه و چطور ایجاد شده و یا این که در چه زمانی شما متوجه آن شدهاید، پاسخ دهید و به جای کلیگویی و فلسفهبافی به طور جزیی به تعریف مشکل بپردازید؛ اگر مشکل را دقیق تعریف کنیم، یافتن راهحل سادهتر خواهد شد.
در مرحله بعدی به شناسایی نقش عوامل مختلف در ایجاد مشکل خواهیم پرداخت؛ از یاد نبریم که پیدا کردن این عوامل به منظور رسیدن به علل اصلی یا فرعی ایجاد کنندهی مسئله است و نه به قصد سرزنش دیگران و یا محکوم کردن آنان .
توجه داشته باشید که بعضی از عوامل ممکن است در ایجاد مشکل نقش نداشته باشند اما امکان دارد به دلیل نداشتن اگاهی در تداوم و پیوستگی مشکل تاثیرگذار باشند .
در مرحله بعدی ما به نقش خود در ایجاد یا تداوم مشکل خواهیم پرداخت (تاکید میشود که در این مرحله به هیچ وجه نباید ما با ایجاد احساس گناه در خود و یا خود تخریبی و خود سرزنشی از مراحل حل مسئله دور شویم) قصد ما در این مرحله آگاهی یافتن به تمام جزییات و جوانب مشکل است که ناخواسته ما در آن نقش داشتهایم و یا ندانسته به خود و دیگری آسیب زدهایم، بنابراین به همان میزان که مقصر دانستن دیگران به تنهایی میتواند آسیبزا باشد، مقصر دانستن خود نیز کمکی به حل مشکل نخواهد کرد. در این مرحله ما میزان آگاهی، اطلاعات، دانش، احساسات، هیجانات و رفتار خود را بازبینی میکنیم تا دریابیم که نقش ما در بروز و ظهور مسئلهی مورد نظر تا چه حد بوده است و برای آن چه میتوان کرد.
به یاد داشته باشیم که اشتباهات ناخواسته ما باید بستری را فراهم میکند که میتواند به کسب تجارب ارزشمند منجر شود.
در مقالهی بعدی به مرحله شناسایی راه حل تا اجرایی شدن و ارزیابی آن خواهیم پرداخت.
نویسنده: منصوره یزدانی / روانشناس داوطلب زنو